شهدای گمنام صفاشهر

شهدای گمنام صفاشهر
پيوندهاي روزانه

دريافت کد :: دانلود

۴۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «safashahr» ثبت شده است

جدایی از همه جوره اش سخته/ یکیش هم جدایی پدر از دخترکشه
این چند صدمین جدایی هست؟
چند صدتا از این جدایی ها، منتظرشون هستش؟


الموت الاسرائیل

اللهم العجل لولیک الفرج

 

۰ نظر موافقين ۰ مخالفين ۰ ۱۷ مرداد ۹۳ ، ۱۶:۳۲
شهدای گمنام صفاشهر

یاوران حجاب

گر بدانید چقدر از دیدن این صحنه ناراحت می شوم.

 

 

دختری با لباس های تنگ و چسبان  و  موهایی شبیه کوهان شتر  ....در کنار مادری چادری!

 

 

 

حتما از این صحنه ها هزار بار در خیابان دیده اید....جای بسی تاسف است.

 

 

 

باور کنید بعضی مادر ها خودشان زیر ابرو های دخترشان را بر می دارند.

 

 

 

باور کنید بعضی مادر ها خودشان موهای دخترشان را از زیر روسری بیرون می ریزند.

 

 

 

باور کنید بعضی مادر ها خودشان برای دخترشان لوازم آزایش می خرند.

 

 

 

وقتی هم که به آن ها می گوییم : خانم چرا این کارها را می کنید ؟

 

در جواب می گویند:

 

         به خاطر اینکه زودتر برایشان شوهر پیدا شود!!!

 

                

 

         آخر مگر شوهر پیدا شدنی ست؟

 

 

 

         تا به حال چند نفر رادیده اید که با بی حجابی شوهر پیدا کرده باشند؟

 

 

 

         تا به حال چند نفر را دیده اید که با بی عفافی خوشبخت شده باشند؟

 

 

 

       مادر عزیز!

 

               خانم عزیز!

 

                   دختر تو مثل طلاست...

 

آیا طلا فروشی را دیده ای که طلاهایش را در خیابان به نمایش بگذارد تا فروشش بیشتر شود؟

 

هرکس که این صحنه را ببیند می گوید:حتما طلای واقعی نیست که روی زمین ریخته اند وگرنه حتما حفاظی داشت.

 

 

 

            مادر من !!!

 

                         خریدار طلا ، طلا را از توی کوچه و خیابان نمی خرد.

 

                                                      

 

                                                             با این کار ها ارزش طلایت زپرا پایین نیاور!!!

۰ نظر موافقين ۰ مخالفين ۰ ۱۷ مرداد ۹۳ ، ۱۵:۵۰
شهدای گمنام صفاشهر
اون شب سید توصیه کرد شام کم بخور امشب کار داریم!

نیمه شب با هم سوار موتور هوندا 250 شدیم و رفتیم سمت اروند .معمولاً برای سرکشی به پست ها این کار را انجام می دادیم .

اما آن شب فرق می کرد .

رفتیم به سراغ یکی از خاکریز های به جا مانده از دوران جنگ. آسمان پرستاره حاشیه اروند و نخل های آن صحنه زیبایی ایجاد کرده بود . یاد شب عملیات در ذهنم تداعی شده بود.

 

 

مدتی باهم راه رفتیم. سید ساکت بود و فکر می کرد.
بعد نشست روی خاکریز و دستش را کرد توی خاک و بالا آورد. مشت او پر از خاک بود . رو به من کرد و گفت:

« مجید امروز وظیفه من و تو اینه که این خاکریز رو گسترش بدیم و ببریم تو شهرها!»

معنی این  حرف سید را نمی فهمیدم . خودش توضیح دادو گفت:« تیر و توپ و تفنگ دیگه تموم شد! ما باید توی شهر خودمون، کوچه به کوچه ، مسجد به مسجد ، مدرسه به مدرسه ، دانشگاه به دانشگاه کار کنیم. باد بریم دنبال جوان ها .  باید پیام این هایی که توی خون خودشون غلتیدند را ببریم توی شهر»

 

گفتم :«خب اگه  این کار رو بکنیم ، چی می شه!؟»

 برگشت به سمت من و با صدایی بلندتر گفت:« جامعه بیمه می شه. گناه در سطح جامعه کم می شه.مردم اگه با شهدا رفیق بشن، همه چی درست می شه.اون وقت جوان ها می شن یار امام  زمان ( ارواحنا فداه).»

 

بعد شروع کرد به توضیح دادن : « ببین ، ما نمی تونیم چکشی و تند برخورد کنیم. باید با  نرمی و آهسته آهسته کار خودمان را انجام بدیم . باید خاطرات کوتاه و زیبای شهدا را جمع کنیم و منتقل کنیم. نباید منتظر باشیم که مارا دعوت کنند . باید خودمان برویم دنبال جوان ها. البته قبلش باید روی خودمان کار کنیم. اگه مثل شهدا نباشیم ، بی فایده است . کلام ما تأثیر نخواهد داشت

اون شب بیاد موندنی گذشت. فراموش نمی کنم سید می گفت:« من فرصت زیادی ندارم. به این آسمان پر ستاره اروند من بیشتر از سی سال عمر نمی کنم!اما از خدا خواسته ام به من توفیق کار برای شهدا را بدهد

شــادی ارواح طیبــــه شهدا «صلـــــــــوات»

۰ نظر موافقين ۰ مخالفين ۰ ۱۷ مرداد ۹۳ ، ۱۵:۴۷
شهدای گمنام صفاشهر
۰ نظر موافقين ۰ مخالفين ۰ ۰۱ مرداد ۹۳ ، ۱۹:۱۰
شهدای گمنام صفاشهر

 

 

 

 

 

 

 

sized_1 copy

ادامه مطلب

۰ نظر موافقين ۰ مخالفين ۰ ۰۱ مرداد ۹۳ ، ۱۹:۰۹
شهدای گمنام صفاشهر

داستان از آنجا شروع شد که...

تو اسم تمام هرزگی هایت را آزادی گذاشتی . . .


و من از آنجا بی غیرت شدم که...

فکر میکردم به تمدن رسیده ام !

---

فدای اون روی ماهت

واقعا دلت برا اون لحظه های

با خدا بودن

تنگ نشده...؟

واسه اون حجاب ناز دوران کودکی؟

آهای گل پسر...

 دلت واسه اون غیرت دوست داشتنیت تنگ نشده که...

وقتی می خواستی

با یک خانم حرف بزنی...

این پا و اون پا میشدی...

لپ های نازت گل مینداخت..

زبون گلت لکنت می گرفت...

ولی الان اسمشو گذاشتی لارج بودن...!

درسته...؟

---

صلوات

 
۰ نظر موافقين ۰ مخالفين ۰ ۰۱ مرداد ۹۳ ، ۱۹:۰۵
شهدای گمنام صفاشهر
مــن در شــهری زنــدگی میــکنم که..!
وقتی تــمام فــهم یک شهر از یک جانــباز میشود..
سهـمیه دانشـگاه و بـعد از شـهادت شــاید اســم یـــک کــوچه..!

1347434824321003_large.jpg
.
.
مــن در شـــهری زنـــدگی میـکنم که..!
بعضی از متــمدنین پوشـیدن چادر را نشـانه عقب افتادگی از مْـد روز میدانند..
و میگویند چـرا با چــادر خــودت را جــلد مـیکنی..!؟

98197680744429556167.jpg
.
ولـــی اگـــر دخــتری...!
با مانتــوی آستــین کوتـاه و روسری که در نصف موهــای سرش قـرار میدهد..
و بـعد تـشریـف مـیاره بـه خیـابان..!!
.
در نـظر بعـضی ها این دخــتر میشود..!
دخــتـر بــا کــلاس..!!
یــا..
دخــتـــر شــیـک پـوش..!!


33872765406288426353.jpg
82914980760106774788.jpg

.
.
مــن در شهــری زنـــدگی میـــکنم کــه..!
بعضـی ها با تـقلیــد کورکورانه از شبکــه های ماهواره ی..
و با تغـیـیر در رفــتار و کــردارشـان ابــهت مــردانه ی خودشان را میشکنند..!؟

61841656622125653506.jpg
.
.
مــن در شـــهری زندگـــی میــکنم که..!
وقتی به بعضـی از دختــران گفــته میشه چرا حــجابت را رعایـت نمیکنی..؟!
.
میـگن که فـعلا 18 سـالمه..! حالـا جـونم دلـم میـخواد خـوش باشـم..!!
دلــم نمــیخواد مـثل پـیـرزن ها چادر بـکشم سـرم..!
.
وقتـی سنـم رفــت بالا و رســیدم به 40 یا 50 سال
یه سفـر مـکه میــرم تـوبه میکنم بعدش روسـری و چادرام رو درسـت میکنم..!

n00005827-b.jpg
.
.
مـن در شــهری زندگــی میـکنم که..!
وقتی شخصی فـوت کرد هـمه فـامیل در نـوشتـن پـلاکارد و تــاج گـلهای..
چـند مـیلیونی از هم سبــقت میگیرند..!!
انگار جــناب{مـیـت} تـازه برای فــامیل عـزیز شـده..!؟

3fb5f817bbd1518a97512dde53be4415.jpg

چنــد مدتـی کــه ســاکـن شــهرم..!
گذر زندگی برایم سـخت شده..!یکی از این سختی ها مـوضـوع چشمانماست.؟!
بالا را نـگـاه کنـی سر و صـورت های آرایـش کــرده می بینی..؟!
پـایـین را نـگـاه کنی پـاهـای پیـدا شـده در کـفش و دمـپایی می بینی..؟!
.
و اگـر چشـمانت را هم بـبـندی بعـضی ها بـرایـمان نسـخه می پیچند کـه..
تـو هنـوز جـوانی و بـاید جـوونی بکـنی..
تـا در پــیـری حســرت ایــام جــوانی بـر دلـت نـماند..!؟
.
park-tehran-delgarmi.ir-2.jpg

الـــبـته..!
گاهـی بایــد در مــقابـل نــسخــه هایــی که مــردم برایــمان می پیــچند..!
ســـکــوت کـــرد..!
بــگذار بــغــض هایــت سربــسته بـــمانــد..!!
گــاهی اگر سبــک نــشــوی..{سنــگــیـن تـــری..!}
.
1380541267683300_large.jpg

خسـر الـــدنیا نـــوشت..!
دوســت دارم یــه اطـلاعیه ای پشــتم بـچـسبونم و روش بــنویـسم..!
تا اطـلاع ثـانـوی بـیــزارم از زمـــین و زمـیـنیــان..!
.
1380345317188115_large.jpg
۰ نظر موافقين ۰ مخالفين ۰ ۰۱ مرداد ۹۳ ، ۱۹:۰۲
شهدای گمنام صفاشهر

 مزار شهید خلیلی!!!!
شاگرد شهید از آرزوی شهید در فاطمیه سال گذشته میگفت: سال پیش فاطمیه تشیع شهید گمنام داشتیم ایشون گفتند کاش سال بعد شهیدی که تشیع میشه من باشم
شخص در عکس شاگرد شهید .....
          علی آقا راهت ادامه دارد.......................


 


موضوعات مرتبط: سایر موضوعات

۰ نظر موافقين ۰ مخالفين ۰ ۱۷ تیر ۹۳ ، ۱۸:۱۶
شهدای گمنام صفاشهر
انسانهای بزرگ دنبال گمنامی هستند و انسانهای کوچک دنبال شهرت.
خدایا ما را بزرگ گردان تا گمنان بمانیم.


گمنامی و گمنام بودن در سیره، روش و منش اسلامی از فضیلت والا و خاصی برخوردار بوده
و روایات بسیاری درباره انسانهایی که خود را به چنین خصلتی ملزم دانسته اند، آمده است.
بزرگان دینی نیز در سیر و سلوک و شیوه عملی خود، گمنامی را شعبه ای از خلوص در عمل و نیت
می پنداشتند و همواره برای تقرب به خداوند متعال از این اصل اساسی بهره می جستند.


هروقت دیدی تنها شدی بدون خدا همه رو بیرون کرده
 تا خودت باشی و خودش ...


تـلـاش کنـیـم بـرای گـمـنـامـی


حضرت رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم
دست خدا بالاى سر مکفرین (گمنامان) باشد که برحمت در پرواز است.
علل الشرائع




  علامه طباطبایی :
کسی چه می داند شاید "یاسین "قلب قرآن همان" یا حسین" باشد
 اما بی سر....


پایان زندگی هر کس به مرگ اوست جزمرد حق که مرگ وی آغاز دفتر است.



امام صادق(ع): هریک از شیعیان ما که گرفتاری برایش پیش آید وصبرکند اجرهزارشهید دارد

۰ نظر موافقين ۰ مخالفين ۰ ۱۷ تیر ۹۳ ، ۱۸:۱۵
شهدای گمنام صفاشهر
الو الو حاج احمد چرا جواب نمیدی؟
از چی شدی ناراحت؟ پس چرا ناامیدی؟
الو الو حاج احمد چرا تو برنگشتی؟
ما رو تو این جهنم، حاجی تنها گذاشتی

الو الو حاج احمد همه چی زیر و رو شد
بازیگر و فوتبالیست برای ما الگو شد
الو الو حاجی جون مسی شده قهرمان
عکسش روی تیشرتاست، حتی به روی لیوان

الو الو حاج احمد روسری ها شده شال
برا رئیس جمهورم حجاب شده یک سؤال
خبر داری حاج احمد از آقا باقر گل؟
برا رئیس جمهوری از شهرداری زده پل
الو الو حاج احمد کارها برا خدا نیست
مسیر نقشه هامون تا قدس و کربلا نیست
راستی حاجی میدونی؟ حاج محسن فرمانده
برا رئیس جمهوری سه باره شد آماده
الو حاجی به عشق جهاد اقتصادی
همه زدن تو خط دلارای زیادی
الو حاجی خلاصه بچه ها قیچی شدن
همه سرگرم دنیا برای هیچی شدن


الو الو حاج احمد آخر حرفم اینه
برگرد حاجی سیدعلی حرفاش روی زمینه
الو الوحاجی جون قربون روی ماهت
دعا بکن بمونیم همیشه توی راهت...

۰ نظر موافقين ۰ مخالفين ۰ ۱۷ تیر ۹۳ ، ۱۸:۱۳
شهدای گمنام صفاشهر